جایگاهی برای ایده های علمی جدید
کاربرد های لیزر
نوشته شده توسط مهندس محمدرضا کارگر در ساعت 10:13

مقدمه
امروزه لیزر کاربردهای بیشماری دارد که همه زمینه های مختلف علمی و فنی فیزیک-شیمی-زیست شناسی - الکترونیک و پزشکی را شامل می شود. همه این کاربردها نتیجه مستقیم همان ویژگی های خاص نور لیزر است.


کاربرد لیزر در فیزیک و شیمی
اختراع لیزر و تکامل آن وابسته به معلومات پایه ای است که در درجه اول از رشته فیزیک و بعد از شیمی گرفته شده اند. بنابراین طبیعی است که استفاده از لیزر در فیزیک و شیمی از اولین کاربردهای لیزر باشند
رشته دیگری که در آن لیزر نه تنها امکانات موجود را افزایش داده بلکه مفاهیم کاملا جدیدی را عرضه کرده است طیف نمایی است. اکنون با بعضی از لیزرها می توان پهنای خط نوسانی را تا چند ده کیلوهرتز باریک کرد ( هم در ناحیه مرئی و هم در ناحیه فروسرخ ) و با این کار اندازه گیری های مربوط به طیف نمایی با توان تفکیک چند مرتبه بزرگی ( 3 تا 6) بالاتر از روش های معمولی طیف نمایی امکان پذیر می شوند. لیزر همچنین باعث ابداع رشته جدید طیف نمایی غیر خطی شد که در آن تفکیک طیف نمایی خیلی بالاتر از حدی است که معمولا با اثرهای پهن شدگی دوپلر اعمال می شود. این عمل منجر به بررسیهای دقیقتری از خصوصیات ماده شده است.
در زمینه شیمی از لیزر هم برای تشخیص و هم برای ایجاد تغییرات شیمیایی برگشت ناپذیر استفاده شده است. ( فوتو شیمی لیزری) به ویژه در فون تشخیص باید از روش های (پراکندگی تشدیدی رامان ) و ( پراکندگی پاد استوکس همدوس رامان ) (CARS) نام ببریم. به وسیله این روشها می توان اطلاعات قابل ملاحظه ای درباره خصوصیات مولکولهای چند اتمی به دست آورد ( یعنی فرکانس ارتعاشی فعال رامن - ثابتهای چرخشی و ناهماهنگ بودن فرکانس). روش CARS همچنین برای اندازه گیری غلظت و دمای یک نمونه مولکولی در یک ناحیه محدود از فضا به کار می رود. از این توانایی برای بررسی جزئیات فرایند احتراق شعله و پلاسما ( تخلیه الکتریکی) بهره برداری شده است.
شاید جالبتری کاربرد شیمیایی ( دست کم بالقوه ) لیزر در زیمنه فوتو شیمی باشد. اما باید در نظر داشته باشیم به خاطر بهای زیاد فوتونهای لیزری بهره برداری تجاری از فوتوشیمی لیزری تنها هنگامی موجه است که ارزش محصول نهایی خیلی زیاد باشد. یکی از این موارد جداسازی ایزوتوپها است.


کاربرد در زیست شناسی


از لیزر به طور روزافزونی در زیست شناسی و پزشکی استفاده می شود. اینجا هم لیزر می تواند ابزار تشخیص و یا وسیله برگشت ناپذیر مولکولهای زنده یک سلول و یا یک بافت باشد. ( زیست شناسی نوری و جراحی لیزری)
در زیست شناسی مهمترین کاربرد لیزر به عنوان یک وسیله تشخیصی است. ما در اینجا تکنیک های لیزری زیر را ذکر می کنیم :


الف) فلوئورسان القایی به وسیله تپهای فوق العاده کوتاه لیزر در DNA در ترکیب رنگی پیچیده DNA و در مواد رنگی موثر در فتوسنتز
ب) پراکندگی تشدیدی رامان به عنوان روشی برای مطالعه ملکولهای زنده مانند هموگلوبین و یا رودوپسین ( عامل اصلی در سازوکار بینایی)
ج) طیف نمایی همبستگی فوتونی برای بدست آوردن اطلاعاتی در مورد ساختار و درجه انبوهش انواع ملکولهای زنده
د) روشهای تجزیه فوتونی درخشی پیکوثانیه ای برای کاوش رفتار دینامیکی مولکولهای زنده در حالت برانگیخته


به ویژه باید از روشی موسوم به میکروفلوئورمتر جریان یاد کرد. در اینجا سلولهای پستانداران در حالت معلق مجبور می شوند که از یک اتاقک مخصوص جریان عبور کنند که در آنجا ردیف می شوند و سپس یکی یکی از باریکه کانونی شده لیزر یونی آرگون عبور می کنند. با قرار دادن یک آشکارساز نوری در جای مناسب می توان این کمیت ها را اندازه گیری کرد :
الف) نورماده ای رنگی که به یک جزء خاص تشکیل دهنده سلول یعنی DNA متصل ( که اطلاعاتی راجع بع مقدار آن جزء تشکیل دهنده سلول را به دست می دهد) امتیاز میکروفلوئورمتری جریان در این است که اندازه گیری ها را برای تعداد زیادی از سلولها در مدت زمان محدود میسر می سازد. به این وسیله می توانیم دقت خوبی برای اندازه گیری آماری داشته باشیم.
در زیست شناسی از لیزر برای ایجاد تغییر برگشت ناپذیر در ملکولهای زنده و یا اجزای تشکیل دهنده سلول هم استفاده می شود. به ویژه تکنیک های معروف به ریز - باریکه را ذکر می کنیم. در اینجا نور لیزر ( مثلا یک لیزر Ar+ تپی ) به وسیله یک عدسی شیئی میکروسکوپ مناسب در ناحیه ای از سلول با قطری در حدود طول موج لیزر (05 µm) کانونی می شود منظور اصلی از این تکنیک مطالعه رفتار سلول پس از آسیبی است که با لیزر در ناحیه خاصی از آن ایجاد شده است.
در زمینه پزشکی بیشترین کاربرد لیزرها در جراحی است ( جراحی لیزری) اما در بعضی موارد لیزر برای تشخیص نیز به کار می رود. ( استفاده بالینی از میکروفلوئورمتر جریان - سرعت سنجی دوپلری برای اندازه گیری سرعت خون - فلوئورسان لیزری - آندوسکوپی نای برای آشکارسازی تومورهای ریوی در مراحل اولیه
در جراحی از باریکه کانونی شده لیزر ( اغلب لیزر CO2 ) به جای چاقوی جراحی معمولی ( یا برقی ) استفاده می شود. باریکه فروسرخ لیزر CO2 به شدت به وسیله ملکولهای آب موجود در بافت جذب می شود و موجب تبخیر سریع این ملکولها و در نتیجه برش بافت می شود. برتریهای اصلی چاقوی لیزری را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :


الف) دقت بسیار زیاد به ویژه هنگامی که باریکه با یک میکروسکوپ مناسب هدایت شود ( جراحی لیزر)
ب) امکان عمل در نواحی غیر قابل دسترس.. بنابراین عملا هر ناحیه از بدن را که با یک دستگاه نوری مناسب ( مثلا عدسی ها و آینه ها) قابل مشاهده باشد می توان به وسیله لیزر جراحی کرد.
ج) کاهش فوق العاده خونروی در اثر برش رگهای خونی به وسیله باریکه لیزر ( قطر رگی حدود 0/5 mm )
د) آسیب رسانی خیلی کم به بافتهای مجاور ( حدود چند میکرومتر) اما در مقابل این برتریها باید اشکالات زیر را هم در نظر داشت :


الف) هزینه زیاد و پیچیدگی دستگاه جراحی لیزری
ب) سرعت کمتر چاقوی لیزری
ج) مشکلات قابلیت اعتماد و ایمنی مربوط به چاقوی لیزری


با این اشاره اجمالی به جراحی لیزری اکنون می خواهیم به شرح مفصلتری از تعدادی از این کاربردها بپردازیم . در چشم بیماران مبتلا به مرض قند استفاده شده است در این مورد باریکه لیزر به وسیله عدسی چشم بر روی شبکیه کانونی می شود. پرتو سبز لیزر به شدت به وسیله گلبول های سرخ جذب می شود و اثر حرارتی حاصل باعث اتصال دوباره شبکیه یا انعقاد رگهای آن می شود. اکنون لیزر استفاده روزافزونی در گوش و حلق و بینی پیدا کرده است. استفاده از لیزر در این شاخه از جراحی جذابیت خاصی دارد. زیرا با اعضایی مانند نای - حلق و گوش میانی سروکار دارد که به علت عدم دسترسی به آن ها جراحی معمولی مشکل است. اغلب در این مورد لیزر همراه با یک میکروسکوپ استفاده می شود. همچنین لیزر برای جراحی داخل دهان نیز مفید است ( برای برداشتن غده های مخاطی ). امتیازات اصلی در اینجا جلوگیری از خونریزی و فقدان لختگی خون و درد پس از عمل جراحی و بهبود سریع بیمار است. لیزر همچنین اهمیت خود را در بهبود خونریزیهای سنگین در جهاز هاضمه ثابت کرده است. در این حالت باریکه لیزر ( معمولا لیزر نئودمیوم یا آرگون یونی ) به وسیله یک تار نوری مخصوص که در داخل یک آندوسکوپی داخلی قرار گرفته است پرتو لیزر را به ناحیه مورد معالجه هدایت می کند. لیزر همچنین در بیماری زنان مفید است درحالی که اغلب به همراه یک میکروسکوپ استفاده می شود. کاهش قابل ملاحظه درد و لخته شدن خون ارزش مجدد چاقوی لیزری را بیان می کند. در پوست درمانی اغلب از لیزر برای برداشتن خالها و معالجه امراض رگها استفاده می شود. بالاخزه استفاده از لیزرها در جراحی عمومی و جراحی غده امیدوار کننده است.


ارتباط نوری


استفاده از باریکه لیزر برای ارتباط در جو به خاطر دو مزیت مهم اشتیاق زیادی برانگیخت :
الف) اولین علت دسترسی به پهنای نوار نوسانی بزرگ لیزر است. زیرا مقدار اطلاعات قابل انتقال روی یک موج حامل متناسب با پهنای نوار آن است. فرکانس موج حامل از ناحیه میکروموج بخ ناحیه نور مرئی به اندازه 104 برابر افزایش می یابد و در نتیجه امکان استفاده از یک پهنای بزرگتر را به ما می دهد.
ب) علت دوم طول موج کوتاه تابش است. چون طول موج لیزر نوعا حدود 104 مرتبه کوچکتر از امواج میکرو موج است با قطر روزنه یکسان D واگرایی امواج نوری به اندازه 104 مرتبه نسبت به واگرایی امواج میکرو موج کوچکتر است. بنابراین برای دستیابی به این واگرایی آنتن یک سیستم اپتیکی می تواند به مراتب کوچکتر باشد. اما این دو امتیاز مهم با این واقعیت خنثی می شوند که باریکه نوری تحت شرایط دید ضعیف در جو به شدت تضعیف می شود. در نتیجه استفاده از لیزرها در ارتباطات فضای باز ( هدایت نشده ) فقط در مورد این موارد توسعه یافته اند :
الف) ارتباطات فضایی بین دو ماهواره و یا بین یک ماهواره و یک ایستگاه زمینی که در یک شرایط جوی مطلوب قرار گرفته است. لیزرهایی که در این مورد استفاده می شوند عبارتند از :
Nd:YAG ( با آهنگ انتقال 109 بیت در ثانیه ) و یا CO2 با آهنگ انتقال 3*108 بیت در ثانیه ). گرچه CO2 نسبت به Nd: YAG دارای بازدهی بالاتری است و لی دارای این اشکال است که نیاز به سیستم آشکارسازی پیچیده تری دارد و طول موج آن هم به اندازه 10 مرتبه بزرگتر از طول موج Nd : YAG است.
ب) ارتباطات بین دو نقطه در یک مسافت کوتاه مثلا انتقال اطلاعات درون یک ساختمان. برای این منظور از لیزرهای نیمرسانا استفاده می شود.
اما زمینه اصلی مورد توجه در ارتباطات نوری مبتنی بر انتقال از طریق تارهای نوری است. انتقال هدایت شده نور در تارهای نوری پدیده ای است که از سالها پیش شناخته شده است اما تارهای نوری اولیه فقط در مسافت های خیلی کوتاه مورد استفاده قرار می گرفتند مثلا کاربرد متعارف آن ها در وسایل پزشکی برای اندوسکوپی است. بنابراین در اواخر سال 1960 تضعیف در بهترین شیشه های نوری در حدود 1000 دسی بل بر کیلومتر بود. از آن زمان پیشرفت تکنیکی شیشه و کوارتز باعث تغییر شگفت انگیز در این عدد شده است به طوری که این تضعیف برای کوارتز به 5/0 دسی بل بر کیلومتر رسیده است. این تضعیف فوق العاده کوچک آینده مهمی را برای کاربرد تارهای نوری در ارتباطات راه دور نوید می دهد سیستم ارتباطات تارهای نوری نوعا شامل یک چشمه نور یک جفت کننده نوری مناسب برای تزریق نور به تارها و درانتها یک فوتودیود است که باز هم به تار متصل شده است. تکرار کننده شامل یک گیرنده و یک گسیلنده جدید است. چشمه نور سیستم اغلب لیزرهای نیمرسانای نا هم پیوندی دوگانه است. اخیرا طول عمر این لیزرها تا حدود 106 ساعت رسیده است. گرچه تا کنون اغلب از لیزر گالیم ارسنید GaAs استفاده شده است ولی روش بهتر استفاده از لیزرهای نا هم پیوندی است که در آنها لایه فعال ترکیبی از آلیاژ چهارگانه به صورت In1-x Gax Asy P1-y است. در این حالت لبه های P ,n پیوندگاه از ترکیب دوگانه InP تشکیل شده است و با استفاده از ترکیب y=2v2x می توان ترتیبی داد که چهار آلیاژ چهارگانه شبکه ای که با InP جور شود با انتخاب صحیح x طول موج تابش را طوری تنظیم کرد که در اطراف µm 3/1 و یا اطراف 6/1 µm واقع شود که به ترتیب مربوط به دو مینیموم جذب در تار کوارتز هستند. بسته به قطر d هسته مرکزی تار ممکن است از نوع تک مدباشد برای آهنگ انتقال متداول فعلی حدود 50 مگابیت در ثانیه معمولا از تارهای چند مدی استفاده می شود. برای آهنگ انتقال های بیشتر تارهای تک مدی مناسبتر به نظر می رسند. گیرنده معمولا یک فوتودیود بهمنی است اگر چه ممکن است از یک دیود PIN و یک دیود تقویت کننده حالت جامد مناسب نیز استفاده کرد.


اندازه گیری و بازرسی


خصوصیات جهتمندی درخشایی و تکفامی لیزر باعث کاربردهای مفید زیادی برای اندازه گیری و بازرسی در رشته مهندسی سازه و فرایندهای صنعتی کنترل ابزار ماشینی شده است. در این بخش تعیین فاصله بین دو نقطه و بررسی آلودگی را نیز مد نظر قرار می دهیم
یکی از معمولترین استفاده های صنعتی لیزر هم محور کردن است. برای اینکه یک خط مرجع مستقیم برای هم محور کردن ماشین آلات در ساخت هواپیما و نیز در مهندسی سازه برای ساخت بناها پلها و یا تونلها داشته باشیم استفاده از جهتمندی لیزر سودمند است. در این زمینه لیزر به خوبی جای وسایل نوری مانند کلیماتور و تلسکوپ را گرفته است. معمولا از یک لیزر هلیم - نئون با توان کم استفاده می شود و هم محور کردن عموما به کمک آشکارسازهای حالت جامد به شکل ربع دایره ای انجام می شود. محل برخورد باریکه لیزر روی گیرنده با مقدار جریان نوری روی هر ربع دایره معین می شود. در نتیجه هم محور شدن بستگی به یک اندازه گیری الکتریکی دارد و در نتیجه نیازی به قضاوت بصری آزمایشگر نیست. در عمل دقت ردیف شدن از حدود 5µm تا حدود 25µm به دست آمده است.
از لیزر برای اندازه گیری مسافت هم استفاده شده است. روش استفاده از لیزر بستگی به بزرگی طول مورد نظر دارد
برای مسافتهای کوتاه تا 50 متر روشهای تداخل سنجی به کار گرفته می شوند که در آن ها از یک لیزر هلیم - نئون پایدار شده فرکانسی به عنوان منبع نور استفاده می شود. برای مسافتهای متوسط تا حدود 1 کیلومتر روشهای تله متری شامل مدوله سازی دامنه به کار گرفته می شود. برای مسافت های طولانی تر می توان زمان در راه بودن تپ نوری را که از لیزر گسیل شده است و از جسمی بازتابیده می شود اندازه گیری کرد.
در اندازه گیری تداخل سنجی مسافت از تداخل سنج مایکلسون استفاده می شود. باریکه لیزر به وسیله یک تقسیم کننده نور به یک باریکه اندازه گیری و یک باریکه مرجع تقسیم می شود باریکه مرجع با یک آینه ثابت بازتابیده می شود در حالی که باریکه اندازه گیری از آینه ای که به جسم مورد اندازه گیری متصل شده است بازتاب پیدا می کند. سپس دو باریکه بازتابیده مجددا با یکدیگر ترکیب می شوند به طوری که با هم تداخل می کنند و دامنه ترکیبی آن ها با یک آشکار ساز اندازه گیری می شود. هنگامی که محل جسم در جهت باریکه به اندازه نصف طول موج لیزر تغییر کند سیگنال تداخل از یک ماکزیموم به یک مینیموم می رسد و سپس دوباره ماکزیموم می شود. بنابراین یک سیستم الکترونیکی شمارش فریزها می تواند اطلاعات مربوط به جابجایی جسم را به دست دهد. این روش اندازه گیری معمولا در کارگاههای ماشین تراش دقیق مورد استفاده قرار می گیرد و امکان اندازه گیری طول با دقت یک در میلیون را می دهد. باید یادآوری کرد که در این روش فقط می توان فاصله را نسبت به یک مبدا اندازه گیری کرد. برتری این روش در سرعت دقت و انطباق با سیستم های کنترل خودکار است.
برای فاصله های بزرگتر از روش تله متری مدوله سازی دامنه استفاده می شود و فاصله روی اختلاف فاز بین دو باریکه لیزر مدوله می شود و فاصله از روی اختلاف فار بین دو باریکه گسیل شده و بازتابیده معین می شود. باز هم دقت یک در میلیون است. از این روش در مساحی زمین و نقشه کشی استفاده می شود. برای فواصل طولانی تر از 1 کیلومتر فاصله با اندازه گیری زمان پرواز یک تپ کوتاه لیزری گسیل شده از لیزر یاقوت و یا لیزر CO2 انجام می گیرد. این کاربردها اغلب اهمیت نظامی دارند و در بخشی جداگانه بحث خواهد شد کاربردهای غیر نظامی مانند اندازه گیری فاصله بین ماه و زمین با دقتی حدود 20 سانتی متر و تعیین برد ماهواره ها هم قابل ذکر است.
درجه بالای تکفامی لیزر امکان استفاده از آن را برای اندازه گیری سرعت مایعات و جامدات به روش سرعت سنجی دوپلری فراهم می سازد. در مورد مایعات می توان باریکه لیزر را به مایع تابانده و سپس نور پراکنده شده از آن را بررسی کرد. چون مایع روان است فرکانس نور پراکنده شده به خاطر اثر دوپلر کمی با فرکانس نور فرودی تفاوت دارد. این تغییر فرکانس متناسب با سرعت مایع است. بنابراین با مشاهده سیگنال زنش بین دو پرتو نور پراکنده شده و نور فرودی در یک آشکار ساز می توان سرعت مایع را اندازه گیری بدون تماس انجام می شود. و نیز به خاطر تکفامی بالای نور لیزر برای برد وسیعی از سرعتها خیلی دقیق است.
یکی از سرعت سنجهای خاص لیزر اندازه گیری سرعت زاویه ای است. وسیله ای که برای این منظور طراحی شده است ژیروسکوپ لیزرینامیده می شود و شامل لیزری است که کاواک آن به شکل حلقه ای است که از سه آینه به جای دو آینه معمول استفاده می شود. این لیزر می تواند نوسان مربوط به انتشار نور را هم در جهت عقربه ساعت و هم در خلاف آن به دور حلقه تامین کند. فرکانسهای تشدیدی مربوط به هر دو جهت انتشار را می توان با استفاده از این شرط که طول تشدید کننده ( حلقه ای ) برابر مضرب صحیحی از طول موج باشد به دست آورد. اگر حلقه در حال چرخش باشد در مدت زمانی که لازم است نور یک دور کامل بزند زاویه آینه های تشدید کننده به اندازه یک مقدار خیلی کوچک ولی محدود حرکت خواهد کرد. طول موثر برای باریکه ای در همان جهت چرخش تشدید کننده می چرخد کمی بیشتر از باریکه ای است که در جهت عکس می چرخد. در نتیجه فرکانس های دو باریکه ای که در خلاف جهت یکدیگر می چرخند کمی تفاوت دارد و اختلاف این فرکانسهای متناسب با سرعت زاویه ای تشدید کننده است . با ایجاد تپش بین دو باریکه می توان سرعت زاویه ای را اندازه گیری کرد. ژیروسکوپ لیزری امکان اندازه گیری با دقتی را فراهم می کند که قابل مقایسه با دقت پیچیده ترین و گرانترین ژیروسکوپ های معمولی است.
کاربرد مصرفی دیگر و یا به عبارت بهتر کاربرد مصرفی واقعی عبارت از دیسک ویدئویی و دیسک صوتی است. یک دیسک ویدئو حامل یک برنامه ویدئویی ضبط شده است که می توان آن را بر روی دستگاه تلویزیون معمولی نمایش داد. سازندگان دیسک ویدئویی اطلاعات را با استفاده از یک سابنده روی آن ضبط می کنند که این اطلاعات به وسیله لیزر خوانده می شود. یک روش معمول ضبط شامل برشهای شیاری با طول ها و فاصله های مختلف است عمق این شیارها 4/1 طول موج لیزری است که از آن در فرایند خواندن استفاده می شود. در موقع خواندن باریکه لیزر طوری کانونی می شود که فقط بر روی یک شیار بیفتد. هنگامی که شیار در مسیر لکه باریکه لیزر واقغ شود بازتاب به خاطر تداخل ویرانگر بین نور بازتابیده از دیوارهای شیار و به آن کاهش پیدا می کند. به عکس نبودن شیار باعث یک بازتاب قوی می شود. بدین طریق می توان اطلاعات تلویزیونی را به صورت رقمی ضبط کرد.
کاربرد دیگر لیزرها نوشتن و خواندن اطلاعات در حافظه نوری در کامپیوترهاست لطف ای حافظه نوری هم در توان دسترسی به چگالی اطلاعات حدود مرتبه طول موج است. تکنیک ضبط عبارت است از ایجاد سوراخ های کوچکی در یک ماده مات یا نوعی تغییر خصوصیت عبور و بازتاب ماده زیر لایه که با استفاده از لیزرهای با توان کافی حاصل می شود. و حتی می تواند فیلم عکاسی باشد. اما هیچ یک از این زیر لایه ها را نمی توان پاک کرد. حلقه های قابل پاک کردن بر اساس گرما مغناطیسی فروالکتریک و فوتوکرومیک ساخته شده اند. همچنین حافظه های نوری با استفاده از تکنیک تمام نگاری نیز طراحی شده اند. نتیجتا اگر چه از لحاظ فنی امکان ساخت حافظه های نوری به وجود آمده است ولی ارزش اقتصادی آن ها هنوز جای بحث دارد.
آخرین کاربردی که در این بخش اشاره می کنیم گرافیک لیزری است. در این تکنیک ابتدا باریکه لیزر بوسیله یک سیستم مناسب روبشگر بر روی یک صفحه حساس به نور کانونی می شود و در حالی که شدت لیزر به طور همزمان با روبش از نظر دامنه مدوله می شود به طوری که بتوان آن را بوسیله کامپیوتر تولید کرد.( مانند سیستم های چاپ کامپیوتری بدون تماس ) و یا آنها را به صورت سیگنال الکتریکی از یک ایستگاه دور دریافت کرد( مانند پست تصویری). در مورد اخیر می توان سیگنال را به وسیله یک یک سیستم خواننده مناسب با کمک لیزر تولید کرد. وسیله خواندن در ایستگاه دور شامل لیزر با توان کم است که باریکه کانونی شده آن صفحه ای راکه باید خوانده شود می روبد. یک آشکارساز نوری باریکه پراکنده از نواحی تاریک و روشن روی صفحه را کنترل می کند و آن را به سیگنال الکتریکی تبدیل می کند. سیستم های لیزری رونوشت اکنون به طور وسیعی توسط بسیاری از ناشران روزنامه ها برای انتقال رونوشت صفحات روزنامه به کار برده می شود.


کاربردهای نظامی
کاربردهای نظامی لیزر همیشه عمده ترین کاربردهای آن بوده است . فعلا مهمتریم کاربردهای نظامی لیزر عبارت اند از: الف) فاصله یا بهای لیزری ب) علامت گذارهای لیزری ج) سلاح های

هدایت انرژی


فاصله یاب لیزری مبتنی بر همان اصولی است که در رادارهای معمولی از آن ها استفاده می شود. یک تپ کوتاه لیزری ( معمولا با زمان 10 تا 20 نانوثانیه) به سمت هدف نشانه گیری می شود و تپ پراکنده برگشتی بوسیله یک دریافت کننده مناسب نوری که شامل آشکارساز نوری است ثبت می شود. فاصله مورد نظر با اندازه گیری زمان پرواز این تپ لیزری به دست می اید. مزایای اصلی فاصله یاب لیزری را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
الف) وزن - قیمت و پیچیدگی آن به مراتب کمتر از رادارهای معمولی است.
ب) توانایی اندازه گیری فاصله حتی برای هنگامی که هدف در حال پرواز در ارتفاع بسیار کمی از سطح زمین و یا دریا باشد.
اشکال عمده این نوع رادار در این است که باریکه لیزر در شرایط نامناسب رویت به شدت در جو تضعیف می شود. فعلا چند نوع از فاصله یابهای لیزری با بردهای تا حدود 15 کیلومتر مورد استفاده اند :


الف) فاصله یاب های دستی برای استفاده سرباز پیاده ( یکی از آخرین مدل های آن در آمریکا ساخته شده که در جیب جا می گیرد و وزن آن با باتری حدود 500 گرم است.
ب) سیستم های فاصله یاب برای استفاده در تانکها
ج) سیستم های فاصله یاب مناسب برای دفاع ضد هوایی


اولین لیزرهای که در فاصله یابی از آن ها استفاده شد لیزرهای یاقوتی با سوئیچ Q بودند. امروزه فاصله یابهای لیزری اغلب بر اساس لیزرهای نئودمیم با سوئیچ Q طراحی شده اند. گرچه لیزرهای CO2 نوع TEA در بعضی موارد ( مثل فاصله یاب تانک ها ) جایگزین جالبی برای لیزرهای نئودمیم است.
دومین کاربرد نظامی لیزر در علامت گذاری است. اساس کار علامت گذاری لیزری خیلی ساده است : لیزری که در یک مکان سوق الجیشی قرار گرفته است هدف را روشن می سازد به خاطر روشنایی شدید نور هنگامی که هدف به وسیله یک صافی نوری با نوار باریک مشاهده شود به صورت یک نقطه روشن به نظر خواهد رسید. سلاح که ممکن است بمب - موشک - و یا اسلحه منفجر شونده دیگری باشد بوسیله یک سیستم احساسگر مناسب مجهز شده است. در ساده ترین شکل این احساسگر می تواند یک عدسی باشد که تصویر هدف را به یک آشکارساز نوری ربع دایره ای که سیستم فرمان حرکت سلاح را کنترل می کند انتقال می دهد و بنابراین می تواند آن را به سمت هدف هدایت کند. به این ترتیب هدف گیری با دقت بسیار زیاد امکان پذیر است. ( دقت هدف گیری حدود 1 متر از یک فاصله 10 کیلومتری ممکن به نظر می رسد.) معمولا لیزر از نوع Nd: YAG است. در حالی که لیزرهای CO2 به خاطر پیچیدگی آشکارسازهای نوری ( که مستلزم استفاده در دماهای سرمازایی است) نامناسب اند. علامت گذاری ممکن است از هواپیما - هلیکوپتر و یا از زمین انجام شود. ( مثلا با استفاده از یک علامت گذار دستی ). اکنون کوشش قابل ملاحظه ای هم در آمریکا و هم در روسیه برای ساخت لیزرهایی که به عنوان سلاحههای هدایت انرژی به کار می روند اختصاص یافته است. در مورد سیستم های قوی لیزری مورد نظر با توان احتمالا در حدود مگا وات ( حداقل برای چند ده ثانیه ) یک سیستم نوری باریکه لیزر را به هدف ( هواپیما - ماهواره یا موشک ) هدایت می کند تا خسارت غیر قابل جبرانی به وسایل احساسگر آن وارد کند و یا اینکه چنان آسیبی به سطح آن وارد کند که نهایتا در اثر تنش های پروازی دچار صدمه شود سیستم های لیزر مستقر در زمین به خاطر اثر معروف به شوفایی گرمایی که در جو اتفاق می افتد فعلا چندان عملی به نظر نمی رسند. جو زمین توسط باریکه لیزر گرم می شود و این باعث می شود که جو مانند یک عدسی منفی باریکه را واگرا سازد با قرار دادن لیزر در هواپیمای در حال پرواز در ارتفاع بالا و یا در یک سفینه فضایی می توان از این مساله اجتناب ورزید. اطالعات موجود در این زمینه ها به علت سری بودن آن ها اغلب ناقص و پراکنده اند. اما به نظر می رسد که این سیستم ها کلا شامل باریکه هایی پیوسته با توان 5 تا 10 مگا وات (برای چند ثانیه ) با یک وسیله هدایت اپتیکی به قطر 5 تا 10 متر باشند مناسب ترین لیزرها برای اینگونه کاربرد ها احتمالا لیزرهای شیمیایی اند ( DF یا HF) . لیزرهای شیمیایی به ویژه برای سیستم های مستقر در فضا جالب اند زیرا توسط آن ها می توان انرژی لازم را به صورت انرژی ذخیره فشرده به شکل انرژی شیمیایی ترکیب های مناسب تامین کرد.


تمام نگاری


تمام نگاری ( هولوگرافی  ) یک تکنیک انقلابی است که عکسبرداری سه بعدی (یعنی کامل ) از یک جسم و یا یک صحنه را ممکن می کند. این تکنیک در سال 1948 توسط گابور ابداع شد ( در آن زمان به منظور بهتر کرده توان تفکیک میکروسکوپ الکترونی پیشنهاد شد) و به صورت یک پیشنهاد عملی در آمدو اما قابلیت واقعی این تکنیک پس از اختراع لیزر نشان داده شد.
اساس تمام نگاری به این صورت است که باریکه لیزر بوسیله آینه که قسمتی از نور را عبور می دهد به دو باریکه ( بازتابیده و عبوری) تقسیم می شوند. باریکه بازتابیده مستقیما به صفحه حساس به نور برخورد می کند در حالی که باریکه عبوری جسمی را که باید تمام نگاری شود روشن می کند. به این ترتیب قسمتی از نوری که از جسم پراکنده شده هم روی صفحه حساس ( فیلم ) می افتد. به علت همدوس بودن باریکه ها یک نقش تداخلی از ترکیب دو باریکه روی صفحه تشکیل می شود حالا اگر این فیلم ظاهر شود و تحت بزرگنمایی کافی بررسی شود می توان این فریزهای تداخلی را مشاهده کرد. فاصله بین دو فریز تاریک متوالی معمولا حدود 1 میکرومتر است. این نقش تداخلی پیچیده است و هنگامی که صفحه را به وسیله چشم بررسی می کنیم به نظر نمی رسد که حامل تصویر مشابه با جسم اولیه باشد اما این فریزهای تداخلی در واقع حامل ضبط کاملی از جسم اولیه است.
حال فرض کنید که صفحه ظاهر شده را دوباره به محلی که در معرض نور قرار داشت بازگردانیم و جسم تحت مطالعه را برداربم باریکه بازتابیده اکنون با فریزهای روی صفحه برهمکنش می کنند و دوباره در پشت صفحه یک باریکه پراشیده ایجاد می کندبنابراین ناظری که به صفحه نگاه می کند جسم را در پشت صفحه می بیند طوری که انگار هنوز هم جسم در آنجاست.
یکی از جالبترین خصوصیات تمام نگاری این است که جسم بازسازی شده رفتار سه بعدی نشان می دهد بنابراین با حرکت دادن چشم از محل تماشا می توان طرف دیگر جسم را مشاهده کرد. توجه کنید که برای ضبط تمام نگار باید سه شرط اصلی را براورد: الف) درجه همدوسی نور لیزر باید به اندازه کافی باشد تا فریزهای تداخلی در روی صفحه تشکیل شود. ب) وضعیت نسبی جسم - صفحه و باریکه لیزر نباید در هنگام تاباندن نور به صفحه که حدود چند ثانیه طول می شکد تغییر کند در واقع تغییر محل نسبی باید کمتر از نصف طول موج لیزر باشد تا از درهم شدن نقش تداخلی جلوگیری کند. ج) قدرت تفکیک صفحه عکاسی باید به اندازه کافی زیاد باشد تا بتواند فریزهای تداخلی را ضبط کند.

تمام نگاری به عنوان یک تکنیک ضبط و بازسازی تصویر سه بعدی بیشترین موفقیت را تاکنون در کاربردهای هنری داشته است تا در کاربردهای علمی . اما بر اساس تمام نگاری از یک تکنیک تداخل سنجی تمام نگاشتی در کاربردهای علمی به عنوان وسیله ای برای ضبط و اندازه گیری واکنشها و ارتعاشات اجسام سه بعدی استفاده شده است.

منبع : www.hupaa.com - هوپا



:: موضوعات مرتبط: کاربرد های لیزر، ،
:: برچسب‌ها: لیزر, کاربرد های لیزر, کاربرد لیزر, فیزیک لیزر, مکانیسم لیزر, ساختار لیزر,
لیزر دی اکسید کربن
نوشته شده توسط مهندس محمدرضا کارگر در ساعت 19:12

مقدمه

ليزر وسيله‌اي براي توليدي پرتوي تكفام و همدوس در نواحي نور فرابنفش ، مرئي و يا فروسرخ از طيف امواج الكترومغناطيسي است. كلمه ليزر در حقيقت از حروف اول كلمه‌هاي عبارت انگليسي زير گرفته شده است:


Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation




img/daneshnameh_up/0/07/Co2_laser_funktionsprinzip.jpg
اين عبارت به معني "تقويت نور با روش گسيل الفايي تابش" گرفته شده است، كه همه آنها اصطلاحهايي فيزيكي هستند. از آنجا كه باريكه نور ليزر همدوس است (يعني امواج آن همفاز هستند و به عبارت ديگر مانند سربازاني هستند كه باهم پا مي‌كوبند، با واگرايي بسيار كم پيش مي‌رود و مانند نور معمولي نبوده و كمتر پخش مي‌شود) و در نتيجه چگالي و يا تراكم آن در فضا ثابت مي‌باشد. پرتو ليزر همچنين مزيت تمركز زياد انرژي در واحد سطح را دارد.

مباني نظري

اتمها در حالتهاي گسسته‌اي از انرژي وجود دارند. وقتي يك اتم كه در حالت پايه (پايين‌ترين حالت انرژي) است انرژي جذب كند، به حالت انرژي برانگيخته‌اي صعود مي‌كند. به دنبال آن در بازگشت به حالت پايه چه بطور مستقيم و چه از طريق حالتهاي انرژي مياني ، فوتونهاي تابشي با بسامد و طول موجي گسيل مي‌دارد كه بستگي به اختلاف انرژي بين حالتهاي انرژي "شبه پايدار" مي‌باشند.گسيل فوتون از اتمها در حالتهاي انرژي شبه پايدار گاه به تأخير مي‌افتد تا در نهايت به گسيل تابش فلورسنانسي يا فسفرسانسي منجر شود.

اتمهايي كه براي عملكرد ليزر مناسب مي‌باشند، بايد حداقل داراي چنين حالت شبه پايداري باشند. وقتي يك فوتون كه از حالت شبه پايدار اتمي گسيل شده ، از نزديكي يك اتم ديگر كه در همان حالت است عبور كند مي‌تواند آن اتم را ترغيب كند تا يك فوتون تابشي گسيل دارد كه داراي انرژي (و طول موج) ، جهت ، قطبش و فاز يكسان مانند خودش باشد. هر يك از چنين فوتونهاي ترغيب شده‌اي خود نيز مي‌توانند باز هم فوتون مشابه ديگري را ترغيب كنند. اين فرآيند كه اساس عملكرد ليزر است يك فرآيند جمع شونده و پيوسته است و مي‌توان با ايجاد شرايط مناسب آن را تقويت كرد.

تهيه تعداد لازم از اتمهايي كه در حالت انرژي شبه پايدار صحيح باشند، ضرورت اساسي براي عملكرد ليزر است. عملكرد ليزر بستگي به ايجاد يك "واروني تعداد" دارد كه در آن بيشتر اتمها در حالت شبه پايدار مي‌باشند. انرژي را بايد به اين تعداد "پمپ كرد" تا واروني لازم را ايجاد كنند. بنابراين حالت شبه پايدار مستقيما و يا با تنزل از يك حالت بالاتر بوجود مي‌آيد.



img/daneshnameh_up/1/19/CO2_laser.JPG

ليزرهاي دي اكسيدكربن

ليزر دي اكسيدكربن (CO2) نمونه‌اي از يك ليزر گاز مولكولي پر قدرت است. باريكه خروجي وقتي كانوني شود مي‌تواند صفحات الماس و فولاد ضخيم را در عرض چند ثانيه برش دهد. نمودار تراز انرژي يك گاز مولكولي بطور قابل توجهي پيچيده‌تر از آن براي يك اتم است. حالتهاي انرژي مه قبلا توضيح داده شده بصورت ترازها منجر به گسيل نور مرئي مي‌شوند. هر تراز الكتروني در يك مولكول گاز بطور كلي داراي زير ترازهايي مربوط به ارتعاشات مجاز ملكولي مي‌باشد و هر يك از اين ترازهاي ارتعاشي نيز زير ترازهايي بر اساس دوران مجاز مولكولي دارند.

عملكرد ليزر از طريق گذارهاي بين ترازهاي ارتعاشي - دوراني مختلف امكان پذير مي‌شود و تابش خروجي به صورت فرو سرخ (فوتونهاي كم انرژي) مي‌باشد. ليزر CO2 با استفاده از اين نوع گذار يك باريكه خروجي مثلا به طول موج 10.6 ميكرومتر در عملكرد موج پيوسته (CW) مي‌دهد. طراحي ليزر ، CO2 شبيه He - Ne است، با اين تفاوت كه مخلوط گاز (9% دي اكسيد كربن ، 15% نيتروژن ، 76% هليوم) پيوسته و بطور يكنواخت از داخل لوله عبور مي‌كند. پمپ كردن اين ليزر مانند ليزر هليوم- نئون با برانگيزش dc انجام مي‌گيرد. لوله را بايد خنك كرد، اين كار معمولا با جريان آب بطور يكنواخت از ميان يك پوشش به دور لوله صورت مي گيرد.



img/daneshnameh_up/1/11/muttermal_laser.jpg

ليزر زايي در CO2

عمل ليزر كنندگي در ليزر CO2 بواسطه انتقال انرژي از اتمهاي نيتروژن برانگيخته به ترازهاي انرژي مجاور مولكولهاي CO2 صورت مي‌گيرد. بهره توان بالاي ليزر CO2 (حدود 15%) به دليل پايين قرار داشتن حالتهاي انرژي ارتعاشي و دوراني دي اكسيدكربن كه انرژي كمي براي برانگيختگي لازم دارند. با قرار دادن يك Q - سوئيچ مي‌توان ليزر CO2 را از عملكرد موج پيوته به عملكرد پالسي (ضربه‌اي) تبديل كرد. با استفاده از اين شيوه يك ليزر 100 واتي CW مي‌تواند پالسهاي 100 كيلو واتي در عرض 150 نانو ثانيه و با 400 پالس در ثانيه ايجاد كند.

ليزر CO2 نمونه‌اي از يك نوع طيفي غني از منبع انرژي است، زيرا تعداد بسيار زيادي از انتقالهاي ليزري امكان پذير مي‌باشند. ليزرهاي با چنين مشخصه‌اي را ليزرهاي قابل تنظيم مي‌گويند. ليزرهاي CO2 جديد بعضا روي بيش از 85 طول موج مختلف قابل تنظيم هستند. تنظيم ممكن است با شيوه خوش ساختي از طيف نگار "ليترو" كه در آن از يك منشور و يا از يك توري پراش براي پراكندگي استفاده مي‌شود، انجام گيرد. در يك انتهاي ليزر ، منشور تمام نقره اندودي كه قابل چرخش است قرار دارد و نور را طوري پراكنده (پاشنده) مي‌كند كه فقط خط طيف با محور ليزر هم خط مي‌شود و به دنبال آن تقويت مي‌گردد و امواج ايستاده بجاي مي‌گذارد.

منبع: رشد


:: موضوعات مرتبط: لیزر دی اکسید کربن، ،
:: برچسب‌ها: لیزر, انواع لیزر, لیزر دی اکسید کربن, لیزر co2, مقاله در مورد لیزر, ,
لیزر الکترون آزاد
نوشته شده توسط مهندس محمدرضا کارگر در ساعت 12:0

مقدمه

img/daneshnameh_up/8/89/fel1.JPG

در ليزرهاي رزينه‌اي الكترونها مقيد به يك اتم و يا يك مولكول هستند و يا در طول زنجيره‌اي از اتمها كه مولكول دو قطبي را تشكيل مي‌دهند، آزادي حركت دارند. نيز در ليزرهاي نيم رسانا الكترونها مي‌تواند كه در تمام حجم بلور حركت كنند. ولي در ليزر الكترون آزاد ، كه يكي از جديدترين و جالبترين انواع ليزرهاست، الكترونها بيشتر از موارد فوق الذكر آزادي حركت دارند.

در ليزر الكترون آزاد الكترونها آزادانه در يك ميدان مغناطيسي متناوب حركت مي‌كنند و در اثر برهمكنش ميدان الكترومغناطيسي با الكترونهايي كه در اين ساختار تناوبي در حركتند، فرآيند گسيل القايي رخ مي‌دهد. از نظر تاريخي ، ليزر الكترون آزاد اولين بار در سال 1951 بوسيله Mets پيشنهاد شد. اين ليزر قادر به كار در ناحيه طيفي مرئي و ماوراء بنفش هستند، ولي تا كنون اين ليزرها تنها در طول موج λ = 3/4µm عمل كرده است.

سينماتيك اندركنش الكترون آزاد- فوتون

ليزرهاي الكترون آزاد ، علت تشعشع انرژي الكترومغناطيسي ، شتاب الكترونها در ميدان متناوب است. نمونه مشابه براي چنين تشعشعي ، تشعشع سينكروترون الكترونهايي است كه در يك ميدان مغناطيسي حركت دايره‌اي انجام مي‌دهند ولي اين تشعشع طيف وسيعي را مي‌پوشاند، لذا براي نوسان ليزري مناسب نيست. در ليزر الكترون آزاد ، الكترونها مجبورند در جهت عرضي (x يا y) حركت موجي انجام دهند، در حاليكه با سرعتهاي نسبيتي در جهت محور اصلي (z) حركت مي‌كنند.


img/daneshnameh_up/e/ee/fel2.JPG




مقدار بيشتري از انرژي ميدان تشعشعي حاصله ، بر خلاف تشعشع سينكروترون داراي باند باريكه‌اي از فركانس است و اين براي نوسان ليزري مناسب است. اين فركانسها در واقع فركانسهايي هستند كه الكترونها با يك طول موج اپتيكي ، عقب نشيني مي‌كند. تشعشع منتشره در هر نقطه در طول مسير با تشعشع منتشره در زمانهاي قبلي در يك رديف قرار گرفته و بدين ترتيب يك جمع شوندگي ميدان ايجاد مي‌شود (چنين سرعت الكترون نسبيتي است). يك نقطه نظر ديگر ، مبادله توان ( Ex(r,t)Vx(r,t بين الكترون متحرك و موج الكترومغناطيسي متحرك با يك ميدان (E(r,t مي‌باشد. شرط همزماني استنتاج شده در بالا ، تضمين مي‌كند كه علامت ExVx نبايد تغيير كند، چون هر تغيير علامتي در Vx اتفاق بيفتد، در همان زمان Ex تغيير علامت مي‌ديد.

توان ExVx كه از باريكه الكترون به موج الكترومغناطيسي جاري مي‌شود، پيوسته است (اين توان حادي شده ممكن است منفي باشد). فركانسهاي گذار فركانسهايي هستند كه طي آن سرعت الكترون تغيير جهت مي‌دهد. الكترون آزاد ، انرژي E1 از ميدان الكتريكي يك فوتون با انرژي Eph جذب كرده و يا به آن يك فوتون مي‌دهد و با انرژي E2 خاتمه مي‌يابد.

چون الكترونها حركت نسبيتي دارند لذا انرژي آنها نيز بايد از روابط نسبيتي محاسبه شود. اما مشاهده مي‌كنيم كه تغيير در انرژي Ee يك الكترون ، ايجاد يك گذار از مختوم P1 به P2 مي‌كند كه كوچكتر از انرژي (P1 - P2) فوتون با مختوم (P1 - P2) مي‌باشد. اين نتيجه در سه بعد نيز صادق است. يكي از راه حلهاي اين مسئله ميانجيگري در اندركنش بين الكترون و باريكه نور (فوتونها) بوسيله انتقال پريوديك فضايي است كه با مضاربي از 2π/L جذب مي‌كند (L پريود است)، اختلال مي‌‌تواند بر فوتون ، الكترون و يا هر دو اثر كند.

براي مشاهده نحوه عمل ، فرض مي‌كنيم در تيوبهاي موج رونده ميكروويو ، جائيكه ميدان الكترومغناطيسي در يك ساختار پريوديك منتشر مي‌شود، به ميدان يك حركت پريوديك اضافي وارد مي‌شود. در مورد يك ليزر الكترون آزاد ، اين حركت الكترون است كه بطور پريوديكي با بكار بردن يك ميدان مغناطيسي بطور فضايي پريوديكي مدوله مي‌شود. البته مي‌توان ميدان الكترومغناطيسي را بطور فضايي مدوله كرد، اين كار با بكار بردن يك موجي كه بطور فضايي پريوديكي است، عملي مي‌باشد.

هرگاه در تيوبهاي موج رونده و شتاب دهنده‌هاي خطي ذرات باردار ، به نقطه نظر كلاسيكي برگرديم: يك الكترون را در نظر مي‌گيريم كه با سرعت V در حركت است و با يك ميدان الكترومغناطيسي رونده كه ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي آن به ترتيب بصورت (E(r,t)B(r,t است، اندركنش مي‌كند.

شرط همزماني (The synchrcnism crndition)

براي اينكه يك تبادل انرژي بين الكترون (با انرژي γmc2) و يك ميدان E صورت مي‌گيرد، لازم است كه سرعت الكترون (v) در امتداد E ، مؤلفه غير صفر داشته باشد. (γ ضريب تبديل جرم نسبيتي است) در مورد موج الكترومغناطيسي تخت كه در جهت z منتشر مي‌شود Ez = 0 بوده و Ex ≠ 0 است. براي اينكه بايستي بررسي الكترون يك مؤلفه عرضي Vx داشته باشيم، چون Vz < c است، الكترون نسبت به موج عقب مي‌افتد و بايستي تغيير علامت دهد (جهت سرعت تغيير مي‌كند)، لذا تبادل خالص انرژي بين الكترون و باريكه متوسط گيري مي‌شود.



img/daneshnameh_up/5/5e/fel3.JPG



يك راه حل آشكار اين مسئله ودار كردن الكترون به تغيير سرعتش مي‌باشد. بطوري كه در يك جهت با ميدان عرضي حركت مي‌كند. اين كار با بكار بردن يك ميدان مغناطيسي عرضي پريوديكي فضايي (با پريود 0λ) در حضور يك موج الكترومغناطيسي تخت با طول موج λ بيان مي‌شود. بردار سرعت الكترون در z = 0 با ميدان روبرو شده و داراي يك سرعت عرضي موازي جهت ميدان (Vx||Ex) مي‌باشد. بطوري كه VxEx>0 است. يك الكترون مشابه در دو نقطه اضافي ديگر نشان داده شده‌اند. بخشي از يك ميدان الكتريكي كه در ابتدا در نقطه z = 0 با الكترون روبرو شده ، در نقطه Vx 0 است، ولي ميدان الكترومغناطيسي سريعتر و جلوتر از الكترون حركت مي‌كند بطوري كه Ex < 0 و ExVx > 0 است.

در نقطه z = λ0 ، Vx > 0 است و Ex > 0 است لذا ExVx>0 مي‌باشد. بنابراين در هر نقطه ExVx> 0 است و الكترون بطور پيوسته قرمز شده و به ميدان اپتيكي انرژي مي‌دهد. شرط تشديد P1 - P2 = ±t.k مي‌باشد.

نشر خود به خودي و بهره در FEL

وقتي كه الكترون در ميدان مغناطيسي wigglel حركت شتابدار انجام مي‌دهد (و اين شتاب پريوديك و عرضي مي‌باشد) و از آن يك تشعشع خودبخودي بوجود مي‌آيد، بطوري كه طيف حاصل از اين تشعشع از روابط مشابه توري پيروي مي‌كند. (پريودهاي ميدان مغناطيسي براي الكترون به مثابه توري مي‌باشد). الكترون شتابدار موج الكترومغناطيسي تشعشع مي‌كند و اين تشعشع در يك ساختار پريوديك صورت مي‌گيرد. بهره به عنوان اختلاف بين آهنگ نشر و جذب تحريكي بوسيله الكترونهاي تشعشعي مي‌باشد.

مزايا وكاربردهاي FEL

  • يكي از مزيتهاي FEL نسبت به ليزرهاي اتمي اين است كه در FEL با افزايش طول اندركنش L ، بهره الزاما افزايش پيدا نمي‌كند و ممكن است بهره از بين رفته و حتي منفي شود و خود L افزايش مي‌يابد، فركانس براي ماكزيمم بهره به مقدار تشديد خود نزديك مي‌شود.

  • در نوسانگرهاي FEL تشعشع از افت و خيز چگالي باريكه الكتروني و يا از نشر خودبخودي آغاز مي‌شود و هنگامي كه توان تبديلي از باريكه الكتروني بتوان تشعشعي از اتلافات تشعشع در مشدد زياد باشد عمل ليزر صورت مي‌گيرد. مزيت اصلي FEL به ليزرهاي كوانتومي قابليت تنظيم تشعشع آن مي‌باشد. در ليزرهاي كوانتومي طول موج ليزر بوسيله انرژي گذارهاي بين ترازهاي كوانتومي اتمها يا مولكولها در ماده فعال مشخص مي‌شود و علي‌رغم تنوع و تعداد مواد فعال ليزري تعداد ترازهاي كوانتومي محدود است (محدود به معني متناهي) ولي در FEL ها طول موج ليزر بوسيله پارامترهاي باريكه الكتروني و ساختار الكتروديناميكي آنها مشخص مي‌شود (ديوارهاي موجي ، آينه‌هاي مشدد و ...) نيز با مشخصه‌هاي ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي در ناحيه اندركنش.

  • تشعشع FEL مي‌تواند بر يك نقطه كه سايز آن با پديده‌هاي پراش مشخص مي‌شود، متمركز گردد.

  • تقويت نور در FEL ها در خلأ صورت مي‌گيرد، لذا اثرات ماده فعال روي نور وجود ندارد و پراش نيز كم است. لذا اين ليزر براي طي مسير طولاني و توانهايي بالا مناسب است، ولي در ليزرهاي معمولي بخاطر پراكندگي ماده فعال توان خروجي كم است، ولي مشكل عمده FEL ها تكنيك شتاب دهنده الكتروني است.

  • بهره FEL ها بالاي 100% است، ولي محدوديتهاي موجود (نه از نظر فيزيكي) باعث شده كه ركورد بهره از 34% تجاوز نكند.
از اين ليزرها در علم و صنعت ، مانند فعل و انفعالات مواد ميكرو ليتوگرافي ، جداسازي ايزوتوپها ، كاربردهاي شيميايي ، گرمايش پلاسما و ... استفاده مي‌شود.

منبع: رشد


:: موضوعات مرتبط: لیزر الکترون آزاد، ،
:: برچسب‌ها: لیزر, لیزر الکترون آزاد, مقاله در مورد لیزر, انواع لیزر,
انواع لیزر
نوشته شده توسط مهندس محمدرضا کارگر در ساعت 16:0
ليزر حالت جامد

در اين نوع ليزر ، ماده فعال ايجاد كننده ليزر ، يك يون فلزي است كه با غلظت كم در شبكه يك بلور يا درون شيشه ، به صورت ناخالصي قرار داده شده است. فلزاتي كه براي اين منظور بكار مي‌روند عبارتند از:


اولين سري فلزات واسطه
لانتانيدها
آكتنيدها

ازمهمترين ليزرهاي حالت جامد مي‌توان از ليزر ياقوت كه يك ليزر سه ترازي است و ليزرهاي نئودنيوم (Nd:glass , Nd:YAG) مي‌توان نام برد.


تصوير
 

ليزر گازي

ماده فعال در اين سيستمها يك گاز است كه به صورت خالص يا همراه با گازهاي ديگر مورد استفاده قرار مي‌گيرند. بعضي از اين مواد عبارتنداز: نئون به همراه هليوم (ليزر هليم_نئون) ، دي اكسيد كربن به همراه نيتروژن و هليوم ، آرگون ، كريپتون ، هگزا فلورئيد و ... .

ليزر مايع

از مايعات بكار رفته در اين نوع ليزرها اغلب به منظور تغيير طول موج يك ليزر ديگر استفاده مي‌شود. (اثر رامان). بعضي از اين مواد عبارتند از: تولوئن ، بنزن و نيتروبنزن. گاهي محيط فعال برخي از اين ليزرها را محلولهاي برخي تركيبات آلي رنگين از قبيل مايعاتي نظير اتانول ، متانول يا آب تشكيل مي‌دهد. اين رنگها اغلب جز رنگهاي پلي‌متين يا رنگهاي اگزانتين و يا رنگهاي كومارين هستند.

ليزر نيم رسانا

اين نوع ليزرها به ليزر ديود و يا ليزر تزريقي نيز معروفند. نيم رساناها از دو ماده كه يكي كمبود الكترون داشته ، (نيم رساناي نوع p) و ديگري الكترون اضافي دارد، (نيم رساناي نوع n) تشكيل شده‌اند. وقتي اين دو به يكديگر متصل مي‌شوند، در محل اتصال ناحيه‌اي به نام منطقه اتصال p_n بوجود مي‌آيد. آن منطقه جايي است كه عمل ليزر در آن رخ مي‌دهد.

الكترونهاي آزاد از ناحيه n و از طريق اين منطقه به ناحيه p مهاجرت مي‌كنند. الكترون هنگام ورود به منطقه اتصال ، انرژي كسب مي‌كند و هنگامي‌ كه مي‌خواهد به ناحيه p وارد شود، اين انرژي را به صورت فوتون از دست مي‌دهد. اگر ناحيه p به قطب مثبت و ناحيه n به قطب منفي يك منبع الكتريكي وصل شود، الكترونها از ناحيه n به ناحيه p حركت كرده و باعث مي‌شوند تا در منطقه اتصال ، غلظت زيادي از مواد فعال بوجود آيد. با از دست دادن فوتون ، تابش الكترومغناطيسي حاصل مي‌گردد.

چنانچه دو انتهاي منطقه اتصال را صيقل دهند، آنگاه يك كاواك ليزري بوجود خواهد آمد. اصولا اين نوع ليزرها را طوري مي‌سازند كه با استفاده از ضريب شكست دو جز p و n ، كار تشديد پرتو ليزر انجام شود. يكي از نقاط ضعف ليزرهاي نيم رسانا همين است، زيرا با تغيير دما ، ميزان ضريب شكست و به دنبال آن خواص پرتو حاصله ، تفاوت خواهد كرد. به همين دليل ليزرهاي ديودي نسبت به تغييرات دما بسيار حساس هستند.

در يك نوع از اين ليزرها از بلور گاليم_آرسنيد استفاده مي‌شود كه در آن تلوريم و روي به عنوان ناخالصي وارد مي‌شوند. هنگامي كه در بلور فوق بجاي برخي از اتمهاي آرسنيك ، اتم تلوريم قرار داده شود، جسم حاصل نيم رسانايي از نوع n برده و وقتي كه اتمهاي روي مستقر مي‌گردند، ماده بدست آمده از خود خاصيت نيم رساناي p را نشان خواهد داد.


یا درست قبل از اتمام برچسب قرار دهید -->

:: موضوعات مرتبط: انواع لیزر، ،
:: برچسب‌ها: لیزر, انواع لیزر, لیزر شیمیایی,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 171 صفحه بعد